شناسهٔ خبر: 66447595 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: جوان | لینک خبر

ماجرای فیک نیکا شاکرمی در گفت‌وگوی «جوان» با استاد سواد رسانه

به دوران بنگاه‌های خبری وفیک خوش آمدید!

روزنامه جوان

رسانه بین‌الملل به خاطر، ۱-همراهی بلوک رسانه‌های بزرگ جهان، ۲- همراهی ابرقدرت‌های استبکباری و ۳- افکار عمومی که تحت‌تأثیر همین برند‌های بزرگ هستند، دروغ‌سازی و دروغ پردازی ضدجمهوری اسلامی ایران را کاملاً بی هزینه می‌دانند

صاحب‌خبر -
جوان آنلاین: تا چند وقت پیش، اخبار فیک، تک و توک در رسانه‌ها بازنشر می‌شد، اما حتی بازنشرکنندگان این اخبار هم به درستی آن باور نداشتند. حالا ولی به سان ضرب المثل «دروغ هر چه بزرگ تر، باورپذیرتر»، انگار اخباری که هم اساس آن کذب است و هم جزئیات آن دروغ، بیشتر و پردامنه‌تر در رسانه‌ها بازنشر می‌شود. کار به جایی رسیده که بنگاه‌های خبرپراکنی هم همه حیثیت خود را خرج می‌کنند تا یک خبر دروغ را با آب و تاب به مخاطبانشان بقبولانند. ماجرای بی بی سی و نیکا شاکرمی در این روزها، از این قبیل دروغ‌های بزرگ است. از به باد رفتن حیثیت رسانه‌ای بی بی سی که بگذریم، برخی از دنباله‌رو‌های این بنگاه خبرپراکنی که دیگر بیشتر از این چیزی برای از دست دادن ندارد، دروغ‌های منتشر شده را یا باور می‌کنند یا به هر دلیلی نمی‌خواهند قبول کنند که این یک دروغ بزرگ است. در این میان، سواد رسانه بیش از هر زمان دیگری به کار می‌آید. چرایی این دروغ پراکنی در سطح گسترده، علت پذیرش آن از سوی برخی و نحوه مواجهه با بزک‌های نه چندان هنرمندانه بنگاه‌های فیک پراکن، موضوع گفت و گوی «جوان» با محمد لسانی، مدرس سواد رسانه است. 
 
مطلبی توسط بی بی سی جهانی منتشر شده که در رسانه‌های ضدانقلاب هم خیلی انعکاس پیدا کرده‌است؛ مطلبی که با تناقضات بسیاری همراه است، از نظر شما به عنوان یک استاد سواد رسانه دلیل اینکه این رسانه اصلاً پذیرفته که چنین مطلبی را منتشر کند، چیست؟
اصولاً ما از دوره فیک نیوز وارد دوره اخبار فیک بر بستر رسانه‌های برند شدیم. دوره فیک نیوز به گسترش اخبار جعلی در بستر رسانه‌های اجتماعی می‌پرداخت، گروه‌ها و کانال‌هایی که اخبار جعلی در آن‌ها توسط مردم و افراد سطح عوام منتشر و در جامعه پراکنده می‌شد، ولی در دوره‌ای که فیک‌نیوز وارد رسانه‌های برند و شناخته شده‌است، کار خیلی سخت و دشوار است. شما نگاه می‌کنید از ایندیپندنت یا دیلی میل می‌آیند تیتر خود را سربریدن ۴۰ نوزاد اسرائیلی توسط حماس قرار می‌دهند و بعد مشخص می‌شود که این خبر از اساس وجود نداشته و شبکه خبری ماهواره‌ای آی ۲۴ نیوز در اسرائیل این خبر را اولین بار از گزارشگری بدون اینکه خودش دیده باشد و صحت سنجی کرده‌باشد، منتشر می‌کند و این خبر از یک شبکه خبری ویدئویی وارد رسانه‌های جهانی می‌کند و حتی رسانه‌هایی مانند سی ان ان هم می‌زنند و بعد مشخص می‌شود که وجود خارجی ندارد، پس امروز فیک نیوز وارد رسانه‌های برند شده‌است. 
 
چگونه فیک نیوز‌ها وارد رسانه‌های برند شده‌است؟
دو نگاه به این مسئله وجود دارد؛ نگاه اول معتقد است که ژورنالیسم ضعیف و عدم رعایت اصول حرفه‌ای موجب نفوذ فیک‌نیوز می‌شود و حتی رسانه‌های بزرگ مبرا نیستند و احتمال دارد دامن آن‌ها آلوده شود. دیدگاه دوم می‌گوید بعضی از مواقع حتی رسانه‌ها در یک پلن بزرگ بازی می‌کنند و به عنوان یک ابزار فشار عمل می‌کنند. در مورد اتفاقات جمهوری اسلامی وقتی نگاه می‌کنیم، سه رسانه برند بین‌المللی در سال‌های اخیر نسبت به انتشار اخبار دروغ به شکل عامدانه و مبتنی بر عملیات روانی کار کرده‌اند، اولین آن‌ها مجموعه رویترز بود در مورد دروغی که برای هزارو ۵۰۰ کشته آبان ۹۸ گفت و حاضر شد منبعی که منافقین به او داده‌بودند به عنوان خبر رسمی منتشر کند که بعد‌ها مشخص شد به هیچ عنوان حد کشته‌ها و جانباختگان آن اتفاقات به آن اندازه نبود، ولی رویترز برند خود را زیر تیغ منافقین قرار داد. دومین مورد نیویورک تایمز بود که سال ۱۴۰۱ خبر وخامت حال رهبر انقلاب و بستری شدن ایشان را منتشر کرد و در آستانه اغتشاشات سال ۱۴۰۱ این خبر از نیویورک تایمز که رسانه معتبر بین‌المللی است منتشر شد، بعد از اینکه رهبر انقلاب در جمع هیئت‌های دانشجویی در روز اربعین حاضر شدند و میکروفن به دست ایستاده و بدون عصا به ارائه سخن پرداختند، نیویورک تایمز مجدداً خبری را منتشر کرد ما از صحت منابع خود اطمینان دادیم و با عمل سنگینی که آیت الله خامنه‌ای پشت سر گذاشته بستری شده است و بعد شما در مراسم دانش آموختگی دانشگاه انتظامی دیدید که رهبر انقلاب مسیر چندصد متری را با پای پیاده از یگان‌های حاضر سان دیدند و مشخص شد به هیچ عنوان خبر منتشر شده صحت نداشته‌است. موضوع سومی که نه بی بی سی فارسی بلکه بی بی سی جهانی منتشر کرد؛ یعنی برند محلی و منطقه‌ای بی بی سی وارد فیک نیوز نشد، بلکه برند جهانی و کمپانی مادر وارد خبرسازی شد. 
 
خب چرا یک برند بین‌المللی می‌آید اعتبار خودش را اینگونه هزینه می‌کند؟
جواب مشخص است برای اینکه هزینه نمی‌دهد. هزینه دادن مال وقتی است که یا یک رسانه قوی دروغ شما را افشا می‌کند یا افکار عمومی بین‌المللی ضد شماست یا قدرت‌های بین‌المللی ضد شما هستند. پس رسانه بین‌الملل به خاطر ۱- همراهی بلوک رسانه‌های بزرگ جهان، ۲- همراهی ابرقدرت‌های استکباری و ۳- افکار عمومی که تحت‌تأثیر همین برند‌های بزرگ هستند، دروغ‌سازی و دروغ پردازی ضدجمهوری اسلامی ایران را کاملاً بی هزینه می‌دانند و این مسئله‌ای است که باید نسبت به آن تأمل شود؛ یعنی جایی که برند‌ها وارد می‌شوند، سرمایه بین‌المللی و تصویر بین‌المللی جمهوری اسلامی ایران خدشه پذیر می‌شود. ممکن است در داخل کشور ما آگاه‌سازی و تبیینی را انجام دهیم، ولی در عرصه جهانی متأسفانه این حصار رسانه‌ای و انحصار رسانه‌ای قوی است پس ما باید هزینه را برای دروغ پردازی و همچنین دروغ پرداز بالا ببریم، بنابراین باید هم هزینه رسانه، هم خبرنگار و هم کشور و بلوک حامی دروغ‌پردازی را بالا ببریم. 
 
چطور ما می‌توانیم هزینه این دروغ‌پردازی‌ها را برای این افراد و قدرت‌ها بالا ببریم؟
یک مسئله استفاده از بلوک رسانه‌های ضداستکباری است. در این زمینه متأسفانه پرس تی وی و هیسپان‌تی‌وی ما با شدیدترین تحریم‌ها و حذف از روی ماهواره‌ها مواجه شده‌اند، پس مجبور می‌شویم که برویم از رسانه‌های ضداستکباری یا رسانه‌هایی مثل راشاتودی، اسپوتنیک یا انسان رسانه‌های غرب استفاده کنیم، گروه‌هایی که در تلویزیون‌های اینترنتی که مبتنی بر گرفتن تبلیغات و اسپانسر است، فعالیت می‌کنند. ما این هزینه را یا باید در رسانه یا در شکایت یا در جواب سیاسی به آن‌ها بازگردانیم؛ یعنی بازی رسانه‌ای حقوقی و سیاسی تعریف می‌شود. اگر این داستان جواب داده‌نشود، ریل روایت نادرست و مجعول از اتفاقات و چهره‌های به شدت افزایش پیدا می‌کند. ما فراموش نمی‌کنیم که در انتخابات مجلس خبرگان سال ۹۴ حمله‌ای را علیه مثلث جیم (آیت‌الله جنتی، آیت‌الله‌یزدی و آیت‌الله مصباح) شروع کردند. در بی بی سی این حمله شروع شد و به مداخله رسانه‌ای و تأثیرگذاری بر افکار عمومی رسید که در نهایت این بزرگان از راهیابی به مجلس خبرگان در آن زمان بازماندند و رهبر انقلاب نیز عدم‌حضور برخی از این بزرگان را یک خسارت در مجلس خبرگان برشمردند. 
در قضیه حاضر نیز ما با طراحی رسانه‌ای پیچیده‌ای مواجه هستیم، ولی به نظر می‌رسد جمهوری اسلامی ایران نیز تصمیم گرفته به جای قدرت نرم بر قدرت سخت خود متکی باشد، البته خود قدرت سخت می‌تواند قدرت نرم نیز بیافریند و مثلاً عملیات وعده صادق خودش می‌تواند در کشور‌های اسلامی، اروپایی یا امریکایی گفتمان ساز باشد. با همه این‌ها جمهوری اسلامی باید به قدرت نرم برسد یا قدرت نرم یا از مسیر قدرت سخت است یا از مسیر سرمایه گذاری روی قدرت نرم است. اصولاً کشور‌ها اکنون دارند میان این دو تفکیک انجام می‌دهند و پل بین قدرت نرم و سخت خود نمی‌زنند، بلکه تلاش می‌کنند به شکل موازی بازی کنند و دو کفه خود را تقویت کنند، اما نمی‌دانم به چه علت در جمهوری اسلامی برنامه‌ریزی مدیریتی و راهبردی برای تقویت قدرت نرم انجام نمی‌گیرد. یعنی بضاعت رسانه‌ای ما چه بودجه‌ای و چه نیروی انسانی و چه ساختاری شاید یک هزارم طرف مقابل باشد و این موجب می‌شود عالم رسانه در کشور ما آن پویایی و نشاط را نداشته‌باشد، طفیلی و وابسته به سیاست باشد و هر دولت و حزبی یک نسیم و باد در این میدان رسانه بدمد و موجب شود که این میدان از نیرو‌های استخوان دار و با تجربه تهی شود و نیرو‌های خلق الساعه و بی بنیه نقش بازی کنند و برند‌های انسانی و رسانه‌ای ضعیف و ناتوان در جدال رسانه‌ای باشند.

نظر شما