شناسهٔ خبر: 66497048 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: رویدادایران | لینک خبر

چگونه اقتدار کلیسای کاتولیک و نفوذ روحانیت در فرانسه از بین رفت؟ چگونه اقتدار کلیسای کاتولیک و نفوذ روحانیت در فرانسه از بین رفت؟

فرارو- "انسان هیچگاه آزاد نخواهد شد مگر آن که آخرین پادشاه با روده‌های آخرین کشیش به دار آویخته شود" این جمله‌ای معروف از "دنی دیدرو" از فیلسوفان انقلاب فرانسه است. دیدرو در سال ۱۷۴۹ در کتابی با عنوان "نامه یک کور" به طرح پرسشی درباره وجود خدا پرداخت و به همین دلیل سه

صاحب‌خبر -

فرارو- "انسان هیچگاه آزاد نخواهد شد مگر آن که آخرین پادشاه با روده‌های آخرین کشیش به دار آویخته شود" این جمله‌ای معروف از "دنی دیدرو" از فیلسوفان انقلاب فرانسه است. دیدرو در سال ۱۷۴۹ در کتابی با عنوان "نامه یک کور" به طرح پرسشی درباره وجود خدا پرداخت و به همین دلیل سه ماه به زندان افتاد.

به گزارش فرارو، در ژوئیه ۱۷۴۹ میلادی با پُر شدن قلعه باستیل او را به زندان دیگر در ونسن منتقل کردند. دیدرو در جایی می‌نویسد: "فاصله بین تعصب و بربریت چند گامی بیش نیست". "لئون گامبتا" حقوقدان و سیاستمدار فرانسوی در جریان جمهوری سوم فرانسه شعار "روحانیت دشمن است" یا le cléricalisme, voilà l’ennemi را سر داده بود. اما چه شد که فرانسوی‌ها به چنین نتیجه رادیکالی رسیدند و خواستار اعمال چنین خشونتی علیه طبقات حاکم از جمله روحانیون شدند؟

چگونه اقتدار کلیسای کاتولیک و نفوذ روحانیت در فرانسه از بین رفت؟/ قسمت اول

روحانیون موظف به پرداخت مالیات به دولت نبودند

روحانیون فرانسوی خود را در یک نهاد بزرگ سازماندهی کرده بودند و یک مجمع عمومی ایجاد کردند که هر پنج سال یکبار برای نظارت بر منافع کلیسا تشکیل جلسه می‌داد. چنین مجمعی نماینده کل دارایی آنان بود. روحانیت کاتولیک دادگاه حقوقی خود را داشتند. این شکل از سازماندهی به کلیسا اجازه داد تا با هر تلاشی از سوی دولت برای محدود کردن آزادی‌های مالی خود مبارزه کند و در نتیجه روحانیون مجبور به پرداخت مالیات به دولت نبودند.

کلیسا در اواخر قرون وسطی بسیار ثروتمند شده بود. ادعا شده است که یک سوم دارایی آلمان و یک پنجم و یا حتی میزان بیش تری دارایی فرانسه از آن کلیسا بود و در ایتالیا نیز یک سوم اراضی به نام ایالات پاپی به کلیسا تعلق داشت. این اموال و اراضی به روش‌های گوناگونی مانند هدیه، وقف و اموال بی وارث به کلیسا می‌رسیدند. از آنجا که اموال کلیسا غیرقابل انتقال قلمداد می‌شد مقدار آن همواره رو به فزونی بود به گونه‌ای که برای یک کلیسای بزرگ با یک صومعه داشتن چند پارچه آبادی امری عادی بود. برای نمونه صومعه سن مارتین در فرانسه بیست هزار سرف داشت و دیرِ لاس هولگاس در اسپانیا مالک ۶۴ شهر بود.

این ثروت فراوان دو آفت را برای کلیسا به دنبال داشت: یکی دنیازدگی و فساد که در سطوح و مراتب مختلف کلیسا رواج بسیار یافته بود و دیگری برانگیختن حسد و رشک امپراتوران و حاکمان سیاسی حسادتی که در بسیاری از مواقع موجب به وجود آمدن اختلاف میان کلیسا و دولت‌ها بر سر ثروت و املاک می‌شد؛ مانند نزاع فیلیپ پادشاه فرانسه با پاپ بونیفاس بر سر اخذ مالیات از اموال پاپی در فرانسه.

این ثروت فراوان موجب بی‌اعتمادی مردم به کلیسا شده بود نهادی که در ظاهر خود را وارث زندگی ساده و بی‌آلایش عیسی می‌دانست. انتخاب کاردینال‌ها کمتر بر اساس دینداری و پرهیزکاری‌شان صورت می‌گیرد بلکه آنان در عمل به علت ثروت، وابستگی به یک مقام سیاسی یا داشتن قدرت مدیریت به این مقام برگزیده می‌شدند.) سایر مقام‌های مهم کلیسا نیز در چنبره و نفوذ قدرت‌های سیاسی بودند اکثر اسقف‌های فرانسوی از اشراف بودند و این روند در همه اسقف نشین‌های مشابه وجود داشت برای نمونه در منطقه روتان خاندان دوهانگست به طور انحصاری امور کلیسایی و نیز تامین اسقف بیشتر مناطق اسقف نشین را در اختیار داشت.

یکی از راه‌های ثروت اندوزی پاپ‌ها فروش ادارات وابسته به کلیسا یا انتصاب اشخاص به مقام‌های کلیسایی و حتی کاردینالی بود. پاپ الکساندر ششم هشتاد اداره جدید تأسیس کرد و از هر یک از اشخاصی که بر راس آن ادارات منصوب کرد ۷۶۰ دوکات دریافت کرد. پاپ یولیوس دوم کالج با دفتر خانه‌ای که ۱۰۱ دبیر داشت ایجاد کرد و از فروش مناصب آن ۷۴ هزار دوکات درآمد کسب کرد. پاپ‌ها برای تامین هزینه‌ها افزون بر دارایی‌های کلیسا به وجوهی که از مردم دریافت می‌کرد نیز نظر داشتند.

یکی از روش‌های کسب درآمد فروش "آمرزش نامه" بود. در کلیسای کاتولیک آموزه‌ای وجود دارد به نام برزخ (مَطهَر) که طبق آن آموزه فرد گناهکار با تحمل عذاب در دنیای پس از مرگ گناهان اش پاک می‌شود. از سوی دیگر، این اعتقاد نیز وجود داشت که به واسطه قدرتی که مسیح به پطرس و پطرس به پاپ‌ها و کشیش‌ها داده بود کشیشان صلاحیت داشتند تا کسانی را که به گناه خود اعتراف می‌کنند با تعیین کفاره‌ای برای گناهان شان ببخشند. بر همین اساس، کلیسا تبلیغ می‌کرد که روح میت به واسطه پرداخت مبلغ قابل توجهی به اعانه گیران مجاز کلیسا با شادی و خرمی از برزخ رهایی می‌یابد. "جان تتسل" یکی از مبلغان معروف آن زمان می‌گفت:"آمرزش نامه‌ها چنان موثر هستند که به محض آن که سکه در صندوق به صدا درآید روح از برزخ رهایی پیدا می‌کند".

درهم تنیدگی قدرت مذهبی و سیاسی باعث ایجاد رنجش و سرخوردگی در میان اقشار مردم شد. ثروت و امتیازات کلیسا در تضاد کامل با فقر و مشقت گسترده بسیاری از شهروندان فرانسوی قرار داشت. علاوه بر این، همسویی کلیسا با سلطنت منجر به برداشت‌هایی از فساد، نخبه گرایی و فقدان پاسخگویی شد و به درخواست برای اصلاحات و تجدید ساختار دامن زد.

این گزارش ادامه دارد...

"گردآوری و ترجمه: نوژن اعتضادالسلطنه

منبع: fararu-723032

نظر شما